همان طور که می دانید، اجزای برند از آن موضوع هایی است که درباره آن به نظرات متفاوتی در مقالات و کتاب ها بر می خوریم و نویسندگان مختلف جهت گیری های مختلفی در این باره دارند. به نظر ما یکی از بهترین مدل های ابتدایی اجزا برند، متعلق به دیوید آرنولد است. او درباره ی هویت برند عقیده دارد که هر برندی یک هویت مرکزی و یک کاراکتر خاص دارد که اگر به درستی تعیین و برای مشتری توضیح داده شود، حاصل آن موفقیت خواهد بود. از نگاه آرنولد، برند به مانند یک اتم است که در مرکز آن هسته یا جوهره برند (Brand Essence) قرار دارد.
آن چیزی که باعث تمایز برند می شود، آنچه باعث با ارزش شدن برند برای مشتری می شود جوهره برند است. این هسته ی مرکزی نباید در طول زمان و از بازاری به بازار دیگر تغییر کند.
از آن جا که ادبیات برند در جهان نوپاست و عمری چندان طولانی ندارد، بسیاری از مفاهیم را با اصطالحات مختلفی می شنوید. برای نمونه، جوهره ی برند، در برخی از کتاب ها، بنام برند مانترا ذکر شده است. در بعضی از مقالات هم به عنوان دی ان ای برند (DNA Brand) از آن یاد شده است. این موضوع را درباره ی مفاهیم دیگر برندسازی نیز خواهید دید، پس به جای تکیه بر کلمات بهتر است به معانی آنها توجه کنید.
در یک تعریف دیگر، جوهره ی برند یا برند مانترا عبارتی است که بتواند به کوتاه ترین و ساده ترین شکل ممکن قلب و روح برند را معرفی کند و بدین ترتیب جایگاه آن را مشخص نماید. کوین لین کلر، در کتاب خود آن را برند مانترا مینامد که به فارسی فلسفه ی برند ترجمه شده است ( و آن را جوهره ی اصلی برند می داند. از دید کلر، فلسفه ی برند عبارتی است ۱ تا ۵ کلمه ای از مهم ترین جنبه های برند که تداعیات اصلی آن را به مشتری معرفی می کند. چنان که می بینید، تعریف ها همه یک حرف را تکرار می کنند.
همانطور که در اطراف هسته اتم الکترون وجود دارد، فواید برند نیز در اطراف جوهره برند قرا می گیرند.این فواید در واقع همان مزایایی است که برند به مشتریانش وعده می دهد و در بعضی منبع به آن وعده برند گفته می شود. یعنی این محصول را بخر و از این مزایا بهره ببر. این مزایا می تواند ادراکی و یا فیزیکی باشد. به طور مثال اگر برند اورآل کرم جوانی پوست عرضه می کند فقط ترکیبی از آب و روغن را ارایه نمیدهد، بلکه جوانی می فروشد. و یا عطر چنل می گوید محصول من را بخر و وسوسه انگیز و معتبر شو.
این بخش برند بسیار مهم است. این قسمت در واقع همان صورت و شکلی است که وعده برند در قالب آن به مشتری عرضه می شود. ویژگی های برند همان بخشی است که برند را مشتریان با آن می شناسند و به یاد می آورند. همان هویت بصری برند که شامل طراحی لوگو و نماد، لوگوتایپ، رنگ سازمانی، بوی برند، موسیقی برند، کاراکتر برند، بافت برند و … میشود. هرچه ویژگی های برند و فواید برند بر مبنای جوهره برند حرکت کنند جایگاه سازی برند در ذهن مخاطبان موثرتر انجام می پذیرد.
این سه بخش دقیقا همان اجزای ضروری تشکیل دهنده یک برند است.هر چه به هسته نزدیک تر می شویم مفاهیم معنایی تر و عاطفی تر می شود.برای اینکه موضوع اجزای برند به درستی درک شود و کاربرد عملی آن را مشاهده نمایید این سه لایه را با یک مثال کاربردی توضیح می دهیم.
فیلیپ موریس، مالک یک کارخانه ی در لندن، در سال ۱۹۰۲ شعبه ی نیویورک کارخانه اش را به منظور فروش انواع سیگار تاسیس کرد. در سال ۱۹۲۴ آنها مارلبورو را با شعار “ملایم همچون ماه می” به عنوان سیگاری زنانه معرفی کردند. این شرکت تا جنگ جهانی دوم به همین منوال به فروش خود ادامه داد، ولی پس از آن در پی ورشکستگی به طور موقت از بازار برچیده شد.
اما در دهه ی ۱۹۵۰ هنگامی که مجله ی ریدرز دایجست سری مقالاتی را درباره ی سیگار و رابطه ی آن با سرطان ریه منتشر کرد فیلیپ موریس و سایر شرکتهای دخانیات با توجه به این گزارش فرصت را مناسب دیدند و به ساخت سیگارهای فیلتر دار و ارائه ی برندهای جدید به بازار پرداختند. بدین ترتیب مارلبوروی فیلتردار در سال ۱۹۵۵ به بازار معرفی شد.
در اوایل دهه ی ۶۰ فیلیپ موریس برای بازسازی جایگاه مارلبورو در بازار اقدام به استخدام شرکت تبلیغاتی لئو برنت در شیکاگو نمود. لئو برنت و همکارانش، در یککمپین به یادماندنی (که جزء ۱۰۰ کمپین برتر قرن اخیر است)، تصویر عمومی شیک و زنانه ی مارلبورو را به کابوهایی تنومند با عنوان مردان مارلبورو تبدیل کردند. استفاده از فیلم مشهور »هفت مرد خشن« به منظور تبلیغات مارلبورو با بازی جمعی از برترین بازیگران مرد هالیوود همچون چارلز برانسون، یول براینر، استیو مک کوئین، جیمز کابورن و….، برای این ذهنیت سازی بسیار مؤثر بود.
فیلیپ موریس به سرعت سهم بزرگی از بازار را در دست گرفت. حاصل این جایگاه سازی مجدد و فعالیتهای تبلیغاتی اش، افزایش ۵۰۰۰ درصدی فروش در عرض ۸ ماه بود که هنوز باور کردنی نیست. شهرت مارلبورو با خصوصیاتی همچون خوش طعم بودن و مخصوص مردان قوی بودن، آن را به سرعت به عنوان سیگار شماره ۱ بازار تبدیل کرد.
جوهره برند مارلبورو چیزی نبود جز قدرت و استقلال که با ایده ی درخشان کابوی آزاد و قدرتمند به عنوان ویژگی بیرونی برند به نمایش درآمد.
وعده برند مارلبورو در بعد فیزیکی طعم قوی آن و در بعد احساسی، حس آزادی و شخصیت قدرتمند بود که برند وعده داده بود.
ویژگی های برند مارلبورو ترکیبی از هویت های بصری برند مانند کابوی آزاد و قدرتمند، پاکت قرمز و سفید معروف آن، فیلتر قهوه ای بلند، گرافیک ویژه برای نوشتن به نمایش می گذاشت. . این گونه است که برندسازی از محصولی که در ذهن انسانها مفاهیم منفی دارد،احساسی مثبت می آفریند تا جایی که با نصب لوگوتایپ آن روی کالا یا لباسهایش حس مردانگی و قدرت می کنند. شاید دانش برندسازی، همان هنر کیمیاگری و دانش تبدیل مس به طلا است که بشر سالیان دراز به دنبال آموختن آن بود.